جدول جو
جدول جو

معنی شیخ ارسلان - جستجوی لغت در جدول جو

شیخ ارسلان
(اَ سَ)
شیخ شیخ ارسلان، از امرای تیمور در جنگ با سلطان احمد بن شیخ اویس ایلخانی و با هندوان. (حبط ج 2 ص 147، 154)
(شیخ...). او راست: رساله ای در تصوف
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ سَ)
تاج الدین ابوالفتح چهارمین از خوارزمشاهیان بود و ایل ارسلان بن آتسزبن قطب الدین نوشتکین از 551 تا 567 هجری قمری سلطنت کرد. رجوع به تاریخ عمومی اقبال صص 390- 394 و دائره المعارف فارسی و فرهنگ فارسی معین و سلاجقه و سلجوقیان و حبیب السیر چ تهران ج 2 ص 632 و 633 شود، دردمند شدن. (المصادر زوزنی) ، (از ’ول م’) طعام عروسی ساختن. (منتهی الارب) (آنندراج). مهمانی عروسی کردن. (تاج المصادر بیهقی). به طعام عروسی کسی را بردن. ولیمه دادن. مهمانی عروسی دادن. (یادداشت بخط مؤلف) ، مجتمع و فراهم آمدن خوی و خرد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(شَ اَ سَ)
از مشاهیر نویسندگان و شاعران و ادبا و میهن خواهان و بزرگان و سیاستمداران قرن چهاردهم هجری و از طایفۀ ’دروز’ لبنانیان که از فرق غلاه شیعه است بود. وی در علوم ادبی و تاریخی و انساب عرب وزبان فرانسه تبحر کامل داشت و مدتی در آلمان می زیست و در شمار مخالفان و منتقدان سیاست انگلیس در لبنان و سوریه بود و نطقهای آتشین به زبان فصیح فرانسه ایراد مینمود. بعد از جنگ جهانی اول در سویس روزنامه ای به زبان فرانسه به نام (ملت عرب) منتشر ساخت که سالها دوام داشت و انتشار همین روزنامه بزرگترین علت ممنوع بودن ورود او به وطن خود لبنان یا سوریه از طرف استعمار بود. وی دارای تألیفاتی است که از آنجمله است: 1- باکوره (قسمتی از اشعار خود او) 2- آخر بنی سراج (ترجمه رمان شاتو بریان به تازی). 3- آناطول فرانس فی مباذله. 4- حواشی، توضیحات، تعلیقات و تحقیقات مفصل و مفید بر کتاب حاضر العالم الاسلامی. شکیب ارسلان در سال 1366 هجری قمری درگذشت. (از وفیات معاصرین به قلم علامۀ قزوینی مجلۀ یادگار، سال 5 شمارۀ 3)
لغت نامه دهخدا